حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

گلآب

واکسن یکسالگی

این مرحله هم گذشت... بالاخره واکسن یکسالگیتو زدیم . خدا رو شکر واکسن سبکی بود. دیروز صبح با بابایی و مادرجون به خانه بهداشت رفتیم، من اصلا طاقت درد کشیدنتو نداشتم و جلو جلو فشارم افتاده بود و رنگم هم پریده بود که با دیدن این حال پیشنهاد شد که من تو اتاق نرم و بیرون منتظر باشم که واکسنتو بزنند.خدا رو شکر جور این مامان بی دلتو مادرجون و بابایی کشیدن! و تو هم مثل قهرمانها! موقع زدن واکسن یه خورده گریه کردی ولی بعدش به شیطنتهات ادامه دادی.... ...
18 فروردين 1392

بهاری به رنگ حسنا

سال جدید هم شروع شد . شاید بتونم بگم که بدون اغراق یکی از خاطره انگیزترین و بهترین شروع های سال نو توی زندگیم ، امسال بود . خیلی قشنگ شروع شد . در کنار دختر گلم امسال شروع سال نو مزه ی دیگه ای داشت.مخصوصا اینکه تولد دختر بهاریم هم تو همین روزهای اول ساله.که امسال به دلیل مقارن شدن با ایام فاطمیه چند روز زودتر(1فروردین) جشن تولدشو گرفتیم که انشالله در پست بعدی عکسای تولد رو میذارم. .اینم چند تا عکس از بهار امسالمون که راستی راستی رنگ حسنا رو به خود گرفته!!! و بقیه عکسا در ادامه مطلب... حسنا در کنار شکوفه های درخت هلو باغچه مادرجون   بفرمائید ادامه مطلب برای دیدن بقیه ماجرا....... امسال به دلیل خواب بودن حسنا سال تحو...
9 فروردين 1392

یک سالگی شکوفه بهاری!

صدای پای بهار که می آید مکث می کنی و همه چیز را رها می کنی و به نقطه ای ذهنت را خیره می کنی و میروی به یکسال قبل و همین روزها که انتظار در آغوش کشیدنش را داشتی و دلت پر میزد برای دیدن کسی که 9 ماه و 9 روز بود که قلبت با صدای تپش های قلب او عجین شده بود. روزهایی اگرچه پر از دلهره برای لحظات به دنیا آمدنش ولی شیرین شیرین! و مرور میکنی روز به دنیا آمدنش را و وقایعی که در بیمارستان گذشت و موبه مو آنها را در ذهن پنهان کرده ای. و مرور می کنی لحظه ی به هوش آمدنت را و آن آرامش زیر ماسک تنفس را و مرور می کنی اولین لحظه ی دیدارش را و مرور می کنی اولین شب بچه دار شدنت را که از همان شب، شب بیداری هایت شروع شد تا به الان و مرور می کنی حال آن رو...
5 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد